خانواده به عنوان نهادی اجتماعی از دوره های گذشته تاریخی دارای وظایف خاص خود بوده است.
 

کمرنگ شدن مرزهای سیاسی و اقتصادی

به اعتقاد براتون، جهانی شدن فرآیندی از تحول است که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ کرده، ارتباطات را گسترش داده و تعامل فرهنگ ها را افزایش داده است. از این منظر، جهانی شدن پدیده ای چند بعدی است که آثار آن قابل تسری به فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی است (صندوق بین المللی پول، ۱۹۹۷۶: ۲۶، فریتهایم و دیگران، ۱۹۹۹: ۵). بین المللی شدن، آزادسازی، جهان گستری، قلمروزدائی، غربی کردن یا نوگرائی از برداشت های دیگر جهانی شدن است که هر یک از دیدگاهی خاص به تعریف و تفسیر جهانی شدن می پردازد (جهت اطلاع بیشتر ر. ک. به: شولت، ۱۳۸۲: ۴۳ - ۷۰).
 

فرض جهانی واحد

از دیدگاه برخی صاحب نظران جهانی شدن روندی نیست که به یکی شدن جهان با همسان سازی مطلق در قلمروهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی منجر شود. این امر به این دلیل است که حتی چنانچه فرض شود جهانی شدن فرآیندی را به وجود آورد که متن واحدی را به صورت استاندارد به همه جهان ارسال کند، به دلیل وجود زمینه های متفاوت تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در مناطق جهان، نتیجه جهانی شدن در این زمینه های متفاوت یکسان نخواهد بود؛ به طوری که جهانی شدن در نهایت مترادف با بین المللی شدن نیست، زیرا جهانی شدن به روندهای فراگیر هم در فضای خصوصی و هم در فضای عمومی اشاره دارد (عاملی، ۱۳۸۳: ۱۶-۱۸).
 
به اعتقاد برخی از محققان مقوله جهانی شدن و جهانی سازی لازم است که از یکدیگر تفکیک شوند، به طوری که جهانی سازی، روشی است که در آن نظم نوین جهانی شکل می پذیرد. این اصطلاح پس از فروپاشی اتحاد شوروی به کار گرفته شده است؛ به طوری که با سقوط یکی از دو قطب قدرت جهانی، دنیا شاهد جنگ جهانی سوم گردید که این جنگ نه تنها از لوله های توپ و سلاح های آتشین منتج نشده بود، بلکه پیکاری بود که از درگیری رسانه، رویارویی سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و بالاخره اوج گیری نهایی جنگ سرد میان دو قدرت جهانی نشات گرفته بود (حقیقت بیان، ۱۳۸۲: ۵۴-۵۵).
 

وجود یک فاعل مختار

به اعتقاد برخی از صاحب نظران اصطلاح جهانی سازی، به نوعی وجود یک فاعل مختار را در پس یک پروژه نشان می دهد؛ در حالی که جهانی شدن بیش تر تأکید بر فرآیندی دارد که مراحل مختلفی در تعامل با هم بر روی آن اثرگذار هستند (نهاوندیان، احمد: ۱۳۸۴). به طوری که چنان که جهانی شدن را به مفهوم مذکور از جهانی سازی تفکیک نماییم، جهانی شدن همراه با فروپاشی مرزها، کمرنگ شدن نقش دولته ا و جایگزینی سازمان های غیردولتی و فعال تر شدن آنها در عرصه های مختلف اجتماعی حتی سیاسی شکل می گیرد (حقیقت بیان، ۱۳۸۲: ۵۵).
 
در حالی که جهانی سازی روندی است که هدف اصلی آن اعمال نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر تمام جهان است، اما نه از راه اشغال نظامی سرزمین ها بلکه از راه تکنولوژی علمی، مادی و سیاسی فراگیری که غرب و مخصوصا امریکا از آن برخوردار می باشند (الحکیم، ۱۳۸۳: ۲۰).
 
بدین ترتیب جهانی شدن و جهانی سازی نه تنها به مهمترین شاخصه عصر ما تبدیل شده، بلکه به نظر می رسد که در سرنوشت ما نقشی تعیین کننده دارد و در عرصه اجتماعی به تغییر مفهوم روابط اجتماعی، عادات، روابط فامیلی، سازمان های اجتماعی، رفتار اجتماعی، الگوهای مصرف و شیوه زندگی منجر شده است و تمامی زوایای زندگی روزمره نظیر ارزش های خانوادگی، ازدواج، جنسیت و غیره را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
 

خانواده و مفهوم آن

 خانواده به عنوان نهادی اجتماعی در بستر جامعه تولید می شود و از دیدگاه جامعه شناسان نقش عمده ای را در تربیت نیروی فعال جامعه، بارور کردن توانایی ها و سلامت روان افراد بر عهده دارد. بدون شک هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند، چنانچه از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد و باز هیچ یک از آسیب های اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده باشد (ساروخانی، ۱۳۷۵: ۱).
 
خانواده به عنوان نهادی اجتماعی از دوره های گذشته تاریخی دارای وظایف خاص خود بوده است. این وظایف عمدتا جهانی و در جوامع مختلف به آنها پرداخته می شود، لکن تحت تأثیر شرایط زمانی و مکانی و همچنین به دنبال توسعه و تغییرات فرهنگی، وظایف خانواده نیز تحت تأثیر قرار گرفته است. از آنجا که خانواده نقش بسیار تعیین کننده ای در پیشرفت و توسعه اجتماعی دارد، جامعه شناسان به طور وسیعی به تحلیل نقش ها و وظایف خانواده پرداخته اند(شیخی، ۱۳۸۰: ۲۵). به اعتقاد برخی جامعه شناسان، خانواده، تنها نهادی است که وظیفه دگرگون نمودن ارگانیسم زیستی و تبدیل آن به وجود انسانی را بر عهده دارد و از طریق آموزش و اجرای نقش های اجتماعی، دگرگونی عظیمی را در افراد جامعه به وجود می آورد؛ به طوری که رفتار ناشی از نقشی که در خانواده آموخته می شود، نمونه و سرمشق رفتار در سایر قسمت های جامعه قرار خواهد گرفت و در واقع خانواده نیرویی را می ماند که فرد را وادار به سازگاری یا ناسازگاری می کند (گود، ۱۳۵۲: ۲۳ و ۳۳).
 
ادامه دارد...

منبع: تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، گروه نویسندگان، صص 169-171، موسسه علمی-پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، سوم، 1388.